کلاسی به وسعت دریا
کلاسی به وسعت دریا
کلاس دوم (د) دبستان دخترانه باهنر

                                                                             
                                       کودک و نماز
انسان به طور فطری خداجوست و به دنبال قدرتی بی نهایت است که همه امور در دست اوست. خالق جهانی زیبا و با عظمت است .  راه خداجوئی و شناخت خدا به کودک از درون خانواده شکل می گیرد. 
در حدود سه – چهار سالگی بچه ها نام خداوند را یاد می گیرند و اگر افراد خانواده رفتار مذهبی داشته باشند، کودک مذهب و رفتار مذهبی را می آموزد. کودک در ابتدا به دنبال قوی ترین فرد است و چون از نوزادی مادر نیازهایش را رفع نموده می پندارد مادر محکم ترین تکیه گاه است؛ ولی به زودی می فهمد مادر از خیلی چیزها می ترسد و چون پدر از آنها نمی ترسد پدر را تکیه گاه و قوی ترین آدم می یابد ولی پدر هم از بعضی چیزها می ترسد در این زمان است که از ما می پرسد کی قوی ترین است؟ به او می گوییم: «خدا.» این خدا کجاست؟ به او می گوییم بزرگتر که شدی برایت می گوییم چون کودک سه – چهار ساله در مرحله تفکر ابتدائی است فقط آنچه را می بیند قبول دارد نمی توان به او گفت: خدا نادیدنی است و همه جا هست.
 

کودک6 ساله: عاشق خدابه تدریج که بزرگتر شد خدا را به او چنان معرفی می کنیم که بچه ها از او خوششان آید از لطف و کرم خدا، مهربانی و قدرت خدا و زیبا دوستی او می گوییم. درباره بهشتی که به نیکوکاران وعده داده سخن می گوییم در این سال ها هرگز از قهر خدا و جهنم گناه کاران چیزی نگویید. کودک 6 ساله به موضوعات مذهبی علاقه مند می شود. عاشق دعا، نماز و نیایش می شود. دوست دارد برای او داستان هایی درباره خداوند بگویید. دوست دارد درباره پیامبران و امامان حرف بزنید و از آنها برایشان داستانهایی تعریف کنید.

کودک 7 ساله: اثبات وجود خدااما بعد نوبت به کنجکاوی می رسد 7 ساله ها از خداوند می پرسند و در مقایسه با 6 ساله ها بیشتر خواهان اثبات وجود خدا می شوند. کودک 7 ساله بر خلاف یک سال قبل سوالاتی را در مورد دیدن خدا، شکل خدا و غیره می پرسد. سوالات آنها نباید به حساب سرکشی یا تمایلات ضد مذهبی قلمداد شود، برعکس سوالات آنها بیشتر نشانه علاقه آنها به موضوع است. به کودکان می گوییم همه موجودات در مورد خدا و خالق خویش فکر می کنند هر موجودی تصور می کند خدا شکل اوست و ما هم که انسانیم فکر می کنیم شاید خدا مثل ما دو دست و پا و به صورت ما باشد ولی نه تصور آنها و نه فکر ما درست است. برای همین هیچ کس نمی داند خدا چه شکلی است. اگر خدا موجودی بود که شکلی داشت و می شد او را دید، همه جا نبود. اگر پیش ما بود دیگر پیش پدرت و یا بقیه مردم که جاهای دور هستند نبود و می دانیم که خدا همه جا هست برای همین خدا دیده نمی شود. در مورد مسائل مذهبی هرگز اعمال فشار نکنید. دیکتاتوری و زور، پاسخ معکوس می دهد بچه ها اگر نمازشان را می خوانند آنها را تشویق کنید. سعی کنید از دین و مسائل دینی جز خاطرات خوش در ذهنشان چیزی باقی نماند. زمانی که از کودکی به فرزندان خود درک درستی از خدا بیاموزیم، در زندگی هرگز احساس تنهائی نمی کند چون به یقین می دانند خدا حامی آنهاست و در سخت ترین لحظات با آنهاست.
بی اعتقادی به خدا احساس تنهائی به وجود می آورد که خود سرچشمه اختلالات روان پزشکی است.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهچهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:, توسط 
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.